پيام دوستان
همابانو
103/8/2
# هفت آسمان
چقدر زيبا جقدر لطيف.ولي من دعا ميکنم خدا کچلت کنه ک ديگه کسي غير من شانه ات نکنه
رز يخ زده
{a h=haftasman}# هفت آسمان{/a} :-|
*سحربانو*
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون روز شما هم مبارک بانو :)
انديشه نگار
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سپاس ..:)
+
هرکجا هستم باشم...
آسمان مال من است...
پنجره، فکر، هوا ،عشق، زمين، مال من است....
و تــــو...
2-اشراق
103/7/19
29 فرد دیگر
265 فرد دیگر
5 فرد دیگر
*ترخون بانو*
103/7/1
به چه کار آيد جز حسرت دل از پي دوست من شکيبايي را در زندگي برگزيدم و افسوس جدل با دل خود مهمان ويژه اين بازي بود خاطري دارم پر از زرق و برق زيباي اخوت و مروت اما چه سود در اينجا هم دلي و همسفري با هم متقارن نبود هرکي به سوي تقدير جفا مي کرد يار سوگل خويش را نجوا مي کرد يادم ايد آن روز شيرين سرکش از آن ديار آشنا و قديم حال گذشته از همه احوالم آن دل زمهرير و خوش خط و خالم کو
+
چوپان بيچاره خودش را كشت كه آن بز چالاك از آن جوي آب بپرد نشد كه نشد...!
او ميدانست پريدن اين بز از جوي آب همان و پريدن يك گله گوسفند و بز به دنبال آن همان...
عرض جوي آب قدري نبود كه حيواني چون بز نتواند از آن بگذرد ...
نه چوبي كه بر تن و بدنش ميزد سودي بخشيد و نه فريادهاي چوپان بخت برگشته.
شور زندگي۲
103/3/28
پيرمرد دنيا ديدهاي از آن جا ميگذشت وقتي ماجرا را ديد پيش آمد و گفت من چاره كار را ميدانم.
آنگاه چوب دستي خود را در جوي آب فرو برد و آب زلال جوي را گل آلود كرد.
بز به محض آنكه آب جوي را ديد از سر آن پريد و در پي او تمام گله پريد.
چوپان مات و مبهوت ماند. اين چه كاري بود و چه تأثيري داشت؟
پيرمرد كه آثار بهت و حيرت را در چهره چوپان جوان ميديد گفت : تعجبي ندارد تا خودش را در جوي آب ميديد حاضر نبود پا روي خويش بگذارد ، آب را كه گل كردم ديگر خودش را نديد و از جوي پريد.
زيبا بود اما از. کدام جوب و بسوي چه هدفي پريد؟؟آخر حيوان بيچاره اگر نمي دانست آن سوي جو به چه انتظار او مي کشند ؟و مقصد و مسير به کجاست؟و او به چه و کدامين سو بايد خيز بردارد و اينکه صرف گلآلود کردن جوي بي آنکه از هدف و انتظاري که در آن سوي جوب ا را مي کشد وقتي مسير و هدف و دليل پرش از جوب مجهول است و ...چه انتظاري که از نداشته و نادانسته ها از مسيري که تا امروز فقط شکست را به چهره اش آشنا داشته
+
يادمه اينجا يه آ.مرصاد سيستاني داشت ...يه آ.ابوالفضل صياد ...يه آ.محمدمهاجري ....يه اميدآروين ....يه خاله مهتاب ....يه نگاه منتظر ....يه دستان خالي.....شقايق بانو..دکتر نگو بلا...الهام بانو...محبوبه*..سرباز133
کلبه تنهايي*مريم*
103/2/5
10 فرد دیگر
87 فرد دیگر
+
قاتــل ها هميشــه،
چاقـــو.. تفنگـــ..
قاتـل ها هميشــه اسلحــه نمــي کشنـد..
گاهـي قاتـل ها آنقــــــدر ديــــــــر سراغــت مي آيـند..
که مي ميــــــري...
...
كوروش-7
103/1/12
+
صبرت که تمام شد ، نرو....<br>معرفت تازه از آن لحظه آغاز ميشود ......<br>
كوروش-7
103/1/12
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سلام ، اگه ممکنه اسم نويسنده و عنوان اين کتاب رو بنوسيد ، خيلي دوست دارم بدونم.
2 فرد دیگر
46 فرد دیگر
+
از شيخنا پرسيدني که لايک چيست؟
جواب دادلايک واژه اي بسيار شيرين وپرمعنا! كه اگه براي يكي بكوبيد اجردنيا واخرت بريد
مريدي با آوردن مثالي فرمودندي که لايک نوعي پاچه خواريست که نصيب مدير و افراد مهم سايت ميشودحتي اگر پست خالي بدهند!
ديگري فرمود: لايك وسيله ايست هدفمند براي رفع عذاب وجدان براي پست ندادن
بحث در ميان مريدان بالا گرفت که يکي از مريدان از خوابي که شب گذشته ديده بود پرده برداشت که:
my writings
102/11/6
كيوان گيتي نژاد و
102/8/12
از اوآموختيم فرياد را بر زبان آوريم و اعتراض را در پستوي خانه ها نهان نکنيم.
آموختيم که چگونه يک زن، تمام مردانگي تاريخ را به دوش مي کشد و مردان عالم را به شاگردي مکتب آزاده خويش فراميخواند......احسنت،@};-
??? توليد ملي سرمايه ملي???
دوستان و همکاران عزيز صنعتگر پرشين کولينگ شما را دعوت ميکند
????????????
https://persiancooling.com/
حريق فقط مي تواند بردني ها را برد آنچه مي ماند همان است که هر سال باريده بي بارش تابيده و ناتابيده خشک و سرد و زيبا و پريشان باز آمد و مي آيد و با نامش تفاوت را بر نااميدي همواره و هم مسير مي کند آنکه باور کرد بهار را لمس کرد و آنکه در آتش بيداد ماند و خواري را پيشه کرد در تموز افکار پريشانش سوختن و نيستي،را پايان طريق ات اش کرد در تموز بايد بهاري بود