پيام دوستان
+
امان از خاطرات... خاطرات... خاطرات...
*ترخون بانو*
03/10/18
*سحربانو*
نزديک به 15 سال گذشته از اولين حضورم در پارسي بلاگ
رضا صفري
سرتون سلامت
*سحربانو*
ولي هيچي پارسي يار نميشه
*ترخون بانو*
اره واقعا ان شالله حضورتون مداوم باشه بانو
+
يادمه اينجا يه آ.مرصاد سيستاني داشت ...يه آ.ابوالفضل صياد ...يه آ.محمدمهاجري ....يه اميدآروين ....يه خاله مهتاب ....يه نگاه منتظر ....يه دستان خالي.....شقايق بانو..دکتر نگو بلا...الهام بانو...محبوبه*..سرباز133

اودسان
03/10/18

+
*روز اول رجب اين روز*، روز شريفى است و براي آن چند عمل ذکر شده است
*روزه*:هر كس اين روز را روزه بگيرد، آتش جهنم يك سال از او دور شود
*غسل زيارت امام حسين عليه السلام* از امام جعفر صادق(عليه السلام) روايت شده است که: هر كس امام حسين (عليه السلام) را در روز اول رجب زيارت کند، خداوند او را بيامرزد. البته قابل ذکر است که زيارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله...
هما بانو
03/10/11
13 فرد دیگر
52 فرد دیگر
+
مثل اين بچه بسيجي هاي دانشگاهمان
مي نشيني پيشم اما، اي دريغ از يک نگاه..
...
هما بانو
03/10/11
1 فرد دیگر
16 فرد دیگر
هما بانو
03/8/2
+
هرکجا هستم باشم...
آسمان مال من است...
پنجره، فکر، هوا ،عشق، زمين، مال من است....
و تــــو...

2-اشراق
03/7/19

29 فرد دیگر
265 فرد دیگر
5 فرد دیگر
*ترخون بانو*
03/7/1
به چه کار آيد جز حسرت دل از پي دوست من شکيبايي را در زندگي برگزيدم و افسوس جدل با دل خود مهمان ويژه اين بازي بود خاطري دارم پر از زرق و برق زيباي اخوت و مروت اما چه سود در اينجا هم دلي و همسفري با هم متقارن نبود هرکي به سوي تقدير جفا مي کرد يار سوگل خويش را نجوا مي کرد يادم ايد آن روز شيرين سرکش از آن ديار آشنا و قديم حال گذشته از همه احوالم آن دل زمهرير و خوش خط و خالم کو
+
چوپان بيچاره خودش را كشت كه آن بز چالاك از آن جوي آب بپرد نشد كه نشد...!
او ميدانست پريدن اين بز از جوي آب همان و پريدن يك گله گوسفند و بز به دنبال آن همان...
عرض جوي آب قدري نبود كه حيواني چون بز نتواند از آن بگذرد ...
نه چوبي كه بر تن و بدنش ميزد سودي بخشيد و نه فريادهاي چوپان بخت برگشته.
شور زندگي۲
03/3/28
پيرمرد دنيا ديدهاي از آن جا ميگذشت وقتي ماجرا را ديد پيش آمد و گفت من چاره كار را ميدانم.
آنگاه چوب دستي خود را در جوي آب فرو برد و آب زلال جوي را گل آلود كرد.
بز به محض آنكه آب جوي را ديد از سر آن پريد و در پي او تمام گله پريد.
چوپان مات و مبهوت ماند. اين چه كاري بود و چه تأثيري داشت؟
پيرمرد كه آثار بهت و حيرت را در چهره چوپان جوان ميديد گفت : تعجبي ندارد تا خودش را در جوي آب ميديد حاضر نبود پا روي خويش بگذارد ، آب را كه گل كردم ديگر خودش را نديد و از جوي پريد.
زيبا بود اما از. کدام جوب و بسوي چه هدفي پريد؟؟آخر حيوان بيچاره اگر نمي دانست آن سوي جو به چه انتظار او مي کشند ؟و مقصد و مسير به کجاست؟و او به چه و کدامين سو بايد خيز بردارد و اينکه صرف گلآلود کردن جوي بي آنکه از هدف و انتظاري که در آن سوي جوب ا را مي کشد وقتي مسير و هدف و دليل پرش از جوب مجهول است و ...چه انتظاري که از نداشته و نادانسته ها از مسيري که تا امروز فقط شکست را به چهره اش آشنا داشته
+
قاتــل ها هميشــه،
چاقـــو.. تفنگـــ..
قاتـل ها هميشــه اسلحــه نمــي کشنـد..
گاهـي قاتـل ها آنقــــــدر ديــــــــر سراغــت مي آيـند..
که مي ميــــــري...
...

كوروش-7
03/1/12
+
صبرت که تمام شد ، نرو....<br>معرفت تازه از آن لحظه آغاز ميشود ......<br>

كوروش-7
03/1/12
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سلام ، اگه ممکنه اسم نويسنده و عنوان اين کتاب رو بنوسيد ، خيلي دوست دارم بدونم.
2 فرد دیگر
46 فرد دیگر